نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

اینم از رفیق جینگم:))))

اینم از رفیق بنده که کلاس سوم باهاش خیلی رفیق بودم و الان هم هستم ولی محله شون رو عوض کردن و دیر به دیر همو میبینیم😭😭 ولی امروز رفته بودیم پارک و این عکس خوجل رو گرفتیم!  ...
15 ارديبهشت 1402

شب یلدا ۴۰۱

شب یلدای ۴۰۱ امسال بعد از سه سال کرونا و خونه نشینی مهمونی دعوت شدیم. خونه حاج خانوم.خونه خاله سعیده.خونه عمه فخری و خونه ی ماجون. هر کدوم هم خواستم بندازم هفته ی بعد قبول نکردن و چنین شد که دل همه رو بدست آوردیم. شب یلدای ۴۰۱ امسال بعد از سه سال کرونا و خونه نشینی مهمونی دعوت شدیم. خونه حاج خانوم.خونه خاله سعیده.خونه عمه فخری و خونه ی ماجون. هر کدوم هم خواستم بندازم هفته ی بعد قبول نکردن و چنین شد که دل همه رو بدست آوردیم....
7 دی 1401

اولین #مشق_شب کلاس اولی مامان

اولین حرف الفبا مشق شب تو این نقاشی موهای من دقیقا همین رنگیههه ولی خدا شاهده من از بابات لاغرتر و کوچیکترم. ..اینجا اول منو کشیدی بعد خودتو بعد بابارو..بعد بدلیل کمبود جا بابا کوچیکتر کشیده شد...قربون دست خط تمیز و قشنگ و مرتبت برم من آخه شما تو میش دبستانی لوحه نویسی هم نداشتید...یعنی اینها همین #کلاس_اول آموزش داده شد مشق شب...
10 آذر 1398

کلاس اولی

کلاس اولی مامان. با سوادشدنت مبارک.. عزیز دلبندم هرچند که با دلخوش نرفتی...ولی میدونم که خیلی قوی هستی و آینده درخشانی در انتظار توست‌‌ از این به بعد یاد میگیری که هیچ کس به اندازه خودت ارزشمند نیست..باید به خودت عشق بورزی و همیشه بگی اول خودم.‌...یاد میگیری که همیشه همه چی به کام آدم نیست خیلی وقتا باید به حکمت خدا دلبسپاری و سر تعظیم فرود بیاری و روز به روز قوی تر بشی...من یقین دارم که تو به همه آرزوهات میرسی...میدونم که همه ی تلاشتو میکنی..‌میدونم که خلاق ترین و باهوش تزین دختر دنیایی و برای رسیدن به خواسته دلت قدمهاتو محکم بردار و مطمئن باش من و بابا همیشه در کنارتیم و ازت حمایت میکنیم... دست خدا بهمراهت باشه نازدونه قشنگم.....
10 آذر 1398

تولد ۶سالگی

عشق زیبای من❤❤ دردونه ی دوست داشتنیممم😗😗 امروز روز تولد توست و من عاشقتر از قبلم❤❤..چه خوب شد که بدنیا اومدی و چه خوبتر که دختر بودی😍😍بوقت ۲۵ اردیبهشت۹۸
25 ارديبهشت 1398

عمو عرفان دکتر شد.تیر ۹۶

هوراااا عمو عرفان درسش تموم شد و رسما دکتر شد... تبریک به خودش تبریک به شما تبریک به ما تبریک به مامان فاطی و بابا رضا آرنیکا ژست گرفته.‌ارش عکس میگیره این کاپ کیکای خوشمزه رو هم من و آرنیکا گلی درست کردیم و بردیم مهمونی عمو عرفان منزل عمه مریم دعا کن انشاالله عمو عرفان تخصص هم قبول بهشه..‌ و امیدوارم شما کوچولوهامون هم مدارج عالی رو طی کنید تو هر زمینه که دوست داشتید.. بوووووس به لبای قند عسلت جیگرم و با تشکر از عمه مریم واسه این مهمونی و زحمتی که کشیده بود . ...
20 تير 1396

تولد فروزنی

سلام السای مامان..‌. راستی یادم رف تو پست قبلی بگم که به همه میگی اسمم الساست..‌از سه سالگی تا الان که چهارساله... تولد فروزنی شما رو دوبار طبق معمول گرفتیم..یه بار شب تولدت خونه ماجون و باجون...یه بارم خونه مامان فاطی.‌هردوشم خودمونی بود و فقط خواهر برادرامون بودن.‌..‌ولی خلی انگار بهم نچسبید....باز خونه ماجون جو خونه جو تولد بود و کلی رقصیدی و همه ب ای تو بودن وای بازم بچه ای اونجا نبود...خونه مامان فاطیم که شب انتخابات ریاست جمهوری بود و همه رفته بودن رای بدن و هر کی تو حال خودشو..‌اصلا بهت خوش نگذشت..یعنی از نظر تولد میگما..معلوم نبود تولدته..خلاصه تصمیم گرفتم سال دیگه تو یه جای بزرگ با یه عالمه بچه برات ت...
20 تير 1396

فروزن

السای من سلام نخودچی جان مامان..این روزها که چهار ساله شدی.....روزهای خیلی شیرینیه..از پارسال یعنی سه سالگیت.‌عاشق فروزن شدی و زندگی ما شد السا فروزن....این لباس السا رو عیدی عمه مریم برات گرفته..و عروسک رو هم کادو....یه عالمه وسایل فروزنی داری از گل سر و دفتر گرفته..تا لباس و کفش و بالشت و میز و صندلی و قمقمه هرچی که بگی.....یه بار باید همشونو جمع کنم برات عکس بگیرم......
20 تير 1396