دوماه نیومدممممممممم

سلام.سلام.

کلی کار دارم و شما هم الاناست که از خواب بیدار بشی و اجازه ندی بشینم پای کامپیوتر.

این چند وقته کلی مهمونی  و جاهای دیدنی رفتیم  و کلی اتفاق خوب افتاده خلاصه همشو تا جایی که خودت اجازه بدی میگم انشالله عکسارم آخر شب که خوابیدی میذارم.

نمیدونم گفتم برات اونسری یا نه.اومدیم خونه جدید.و شما اتاق دار شدی و کلی خوشحالی از این موضوع. یه وقتایی مثل دختر خانوما میری تو اتاقتو درو میبندی و من غش میکنم از خنده ولی زودی برمیگردی و دالی بازی میکنی

.الان یه ماهه جاتو جدا کردم البته هنوزم گاهی شبا پیشت میخوابم.دو هفته پایین تختت خوابیدم.الانم تا صبح حداقل ده بار بیدار میشی و من هی در راه رفت و آمد و خوردن به در و دیوارمولی خوبه که اذیتم نکردی و اصرار به اومدن تو اتاق ما نداری.ولی چون غذا نمیخوری همش گشنه ای و شیر میخوای و هی از خواب میپپری .دم دمای صبح که دیگه هر یه ربع نیم ساعت بیدار میشی...کماکان من کسری خواب دارم.

همش غر زدم حالا یه کم ازت تعریف کنم.... شبا زودتر میخوابی و معمولا حدودای یک تا دو میخوابی و مثل ماههای پیش تاصبح بیدار نیستی ..نمیدونم بیشتر خسته میشی یا اومدن تو این خونه باعث شده یا ماساژ گودی کمر آخر شبا که مشاورت توصیه کرده  ...هرچی هست یه کم ساعت خوابت اومده جلوتر و من خوشحالممممم..آفرین به دختر گلم

خلاصه جونم برای دخترگلم  دیگه بگه:

یه شب عروس پاگشا کردم  آقای استاد و همسرش و یه عروسک خوشگل برات آوردن .ازاونا که میشه شیرش بدی جیش میکنه و پوشکم میشه کلی خوشحال شدی.

.عروسی کیانا و آرش بود 14مهر.

تولد پریا دختر محمد رضا  4مهر تو باغ اسپیناس کرج بود.. با خاله لیالا و مامانی و باباجون و دایی رفتیم.خیلی هم به شما خوش گذشت.

این چند وقته همش سرماخورده بودیم یا من یا شما یا بابایی .این هفته که گذشت هرسه تامون مریض بودیم خیلی بد بود..هم باید آتلیه قیطریه میرفتم کلی راه رفت و آمد هم مریض بودیم هم عروسی دعوت بودیم ..خلاصه خیلی سخت گذشت.

اوخ اوخ بیدار شدی