نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

پایان 14 هفته

1391/10/26 11:19
نویسنده : اری✨💜
334 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجه طلای مامان.چطوریایی؟؟؟؟؟قلب

الان ساعت 2:25 روز شنبه 11 آذر 91.امروز 14 هفته شما تموم میشه میری توی 15 هفته.

الهی قربون اون دست و پای کوچولوت برم من.الان دیگه همه چی داری .دست و پات دیگه به قد و بالات میاد.انگشتای به هم چسبیده دست و پاتم یه چند هفته ای که باز شده.مردمک چشمت این ور و اون ور میره و میتونی با چشم نیمه باز نگاه کنی.تازشم الان میتونی شصتتم بمکی و سکسکه کنی.

جدیدا کلی آب بازی میکنی دائم از تو شکم مامانی صدای قلپ قلپ آب میاد .یه وقتایی هم انگار دارن ذرت بو میدن پلق پلق.(آخ دلم ذرت خواست.)خنده

فک کنم شناگر خوبی بشی.

از این به بعد دیگه قراره برات شعر بخونم قصه و لالایی بگم. و میخوام باهات درد دل کنم.

میدونی این روزا خیلی حساس شدم.با اینکه باباییت خیلی هوامو داره ولی همش احساس میکنه کمه.به قول خاله لیلات :یه بچه داری میاریا منتشو سر همه میزاری.هه هه هههه.

خاله لیلا طفلکی هنوز مجبوره خونه ی ما بمونه.باباییت نمیزاره بره.

ترم جدیده زبانم هم شروع شده نمیدونم چیکار کنم از یه ور 10 دقیقه یه بار بالا مییارم که نمیشه سر کلاس نشست.از یه ور دیگه بغیر 2نفر که هم سنم هستن بقیه بچه دبیرستانی هستند و بی تربیت میترسم کل موسسه رو به این زودی خبر کنن.(دو سال زحمت کشیدم بدم بره.)خیال باطل

دوهفته دیگه میرم ببینم بالاخره شما پسملی قند عسلی یا دخملی گلی دخملی طلا.وای که دل تو دلم نیست برم برات خرید کنم.

دیگه باید برم کلی عکسه که باید طراحی و روتوش کنم.

 

                                   " بوس به اون لبای قلوه ای قشنگت"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)