قشنگترین روز زندگی من و بابایی

25اردیبهشت 94

ساده و بی آلایش میگم:

تولدت مبارک عشق کوچیک من

دختر کوچولوی من حالا دیگه دوساله شده

از قبل عید واسه تولدت کلی برنامه ریزی کرده بودم..

تم مینی موس ..لباس ست مینی موسی واسه خودم و پرنسس کوچولوم...عکسهای مینی موسی...

خلاصه کلی تدارک دیدیم..البته شما هم خیلی سهیم بودی...مرسی مامانی..

 خوش آمد گویی جلو درب ورودی:

ساعت تولد:

عدد تولد:

عکس سر مجلس خانوم:

عاقا این نینی وبلاگ منو کشت دو ساعته میخوام چندنتا عکس آپلود کنم هی ارور میده..ببین هر کردوم یه اندازه شدن...منه بیچاره چند وقت یه بار وقت میکنم بیام آپ کنم اینم اینجوری میکنه

ساعت 4 صبحه شما امشب لطف کردین حدود دو خوابیدین منم نشستم پای کامپی..دو ساعته هیچی به هیچی

اینارو نرسیدم خورد کنم و بزنم به خلال.خاله مرجان و خاله مژگان زحمتشو کشیدن.دستشون درد نکنه.

اینم کادوی من و بابایی:

کارت دعوت مهمونا که دو مدل بود ..این یکیش:

حالا قسمت خوشمزه داستان:

ا

اون کادوهایی مینی موسی کار خاله مرجان و خاله سمانه است..من عاشقشون شدم.

یه عکس خوب جمعی با بچه ها نداشتی..این بهترینش بود.

اینارو دیگه عکس نگرفتم چون فایل اصلیشو داشتم.

دفترچه یادگاری

اینم لیبل کاکاءو..یا بقول خودت هاپ هاپو:

وای دیگه خسته شدم..بقیشو بعدا میزارمممممم

فقط تا یادم نرفته از همه تشکر کنم.

بخصوص بابا امیر و خاله لیلا...

ایشالله تولد 120 سالگیتو با هم جشن بگیریم.

و لازم بذکر که با تمام مشغله کاری و خستگی و بیخوابی همه ی کارهای تم از طراحی تا پرینت  ..عکاسی و غذاهای انگشتی رو خودم با عشق برات انجام دادم...یه هفته آخر رو شبی سه ساعت خوابیدم.

..بعدا عکسهایی که شما تو پخت نونا کمک کردی رو برات میزارم.

بوووووووووووووس به لبای قند عسلتتتتتتتتتت