نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

سه سالگی

1395/9/1 20:50
نویسنده : اری✨💜
396 بازدید
اشتراک گذاری

این روزهای سه سالگی هم مثل برق دارن میگذرن و من همش در حسرت روزهای رفته ای هستم که بیشتر باهات کیف نکردمو کم لذت بردم

شیرین زبونیات با تخیلاتت آمیخته شده و بزرگتر از سنت حرف میزنی و درک میکنی..

تو تخیلاتت دوستای خیالی داری و تلفنی حرف میزنیی و باهاشون قرار میذاری و خاطره ازشون تعریف میکنی....

اسم خودتو هفته ای یه بار عوض میکنی....که این عادت رو دوسالگس هم د اشتی ولی کمتر..بیشتر اونموقع میگفتی من مامان نرگسم...شما آلیکا گولی... 

میری جنگل واسه من سیب جنگلی میچینی و میاری میگی بزخور تمیزه مامان...آقا گرگره هم تو قفس بود من راحت رفتم با خرگوشا بازی کردم و سیب چیدمممم..

منم دلم میخواد اونموقع گاز گازت کنمممم فقط..که خودتم استقبال میکنی و برعکس بچه های دیگه میگی منو گاز گاز کن...

امروز اسمت تمشک کوچولو..

هفنه پیش السا..

راستی عاشق السا و فروزن هستی و بعدش مینی موس

یه چیز دیگه تا یادم نرفته

جشن27 مهمرماه هم رها کوچولو خواهر آرش زمینی شد...

میگن حرف حرف میاره هاخندونک

اسمهای هفته های گذشته که برای خودت گذاشتی...

پرستو..لیمو...ریحانه....ستاره....

اسم منم گذاشتی گلناز..

خاله لیلا و زنعمو عطیه دریا شدن..

عمه مریم  هم پریا شده...

عاشق نقاشی کردن هستی و هر روز حتما نقاشی میکشی....

کلی لغت انگلیسی تو خونه بهت یاد دادم با بازی و شعر......

شبا باید سه چهارتا  قصه بگم تا بخوابی..خوابت بهتر از قبل شده..ولی کماکان دیر میخوابی و تایمش کمههه.کلا تو 24 ساعت 8 ساعتو بزور میخوابی  یه وقتام کتر..ظهرها هم بندرت  اگه ی بشه که بخوابی

و

///خستهمن خوابمممم آرزوستخواب آلود///

آهان راسی میگی من 7 سالمه  و مدراسه میرم...یعنی مدرسه...

همه ی حروف رو خوب ادا میکنی..فقط به ق میگی گ....

گشنگ...قشنگ...

حبه گندور....حبه قندول....چندماهه پیش میگفتی شندول و مندول و حبه گندور...حبه قندون

لخچال....یعنی یخچال..

مریض میشیم میگی مامان اکسیژن بزن خوب میشی..

تا دل کسی درد میگیره فوری میگی عرق نعنا بخور خوبه خوب میشی..

چند وقت پیش سرما خورده بودم گفتی مامان چایی با عسل بخور ..آویشن بخور گلوت خوب میشه ها...

شبا جوراب بابا رو در میاری و کلی ذوق میکنی وقتی میاد...و بوس و بغل فراوون...بابایی دلم تنگ شده بود.....روزا هم گریه میکنی دلم واسه بابایی تنگ شده چرا هی میره مدازه....یعنی مغازه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)