38 هفتگی.

سلام قشنگ مامان.

اول بگم با عرض شرمندگی واسه این همه تاخیر بالاخره اسمت آرنیکا تصویب شد.

یعنی دختر نجیب آریایی-ـگل همیشه بهار.

البته اگه بازم باباییت شیطونی نکنه و موقع شناشنامه گرفتن به شراره تغییرش نده.

دکی وقت 25 اردیبهشت  داده و به خواست بابایی و خاله الهه میرم ساسان.البته خودم دلم میخواست برم عرفان.از نظر قیمتی هم فرق زیادی با هم ندارن.بابات که میدونی در قید و بند پولش نیست.از عرفان چیزای بدی شنیده و میگه وقتی آجیت اونجاست و بهت حسابی میرسه چرا بری جای غریب؟؟؟!!!!!!!!!!!

نمیدونم والا به مامانم گفتم واسه ساسان استخاره بگیره خوب اومده.توکل به خدا.

آخی نازی یعنی شما سه روزه دیگه چشمای قشنگت رو به این دنیا باز میکنی و قدم به کره خاکی میزاری!!!!!!!!!!

هنوز تو کپم و باورم نمیشه دارم مامان میشم!!!!!!!!به قول خاله لیلات که میگه تو تازه بعد دوسال فهمیدی که عروسی کردی پس یه چند سالیم طول میکشه تا بفهمی مامان شدی.

از یه طرف دل تو دلم نیست که ببینمت از طرفی هم میدونم دلم برا این روزام تنگ میشه.

هنوز حسابی لگدم میزنی چه گرسنه باشی چه سیر.

دکی میگفت 4 تا حرکت بعد غذا خوردن کافیه.ولی ماشاالله هزار ماشاالله معلوم نیست اون تو چه خبره!!!!!!!بخصوص سمت راست شکمم هی خودتو میکشی این ور. شکمم یه وری شده خالت میگه این ور شهربازی داره.هه هه هه هههههههه.

بخاطر اینکه بیشتر سمت راست بازی میکنی ترکهای این ورم بیشتره.دعا کن ترکهای مامان جاش نمونه .کلی موستلا و روغن زیتون زدم. 

راستی عزیزم من یادم رفت این چند وقته بهت بگم که چقد پالی (عمه خودم )واسمون زحمت کشید و نگرانه حال جفتمون بود.یه تقدیر درست و حسابی باید از اون و خاله بکنیم که مراقب ما بودن.

عشق من همه واسه اومدنت لحظه شماری میکنن.

من سپردمت به خدا  ولی همش مییترسم زود باشه الان بیرون بیای دکتر حجتی میگه بیشترش ریسکه با مسولیت خودت.البته دکی توکل هم همینو گفت.نمیدونم ایشاالله که اونچه که بهترینه و به صلاحته انجام میشه.

یه چیز دیگه :اگه سزارینی شدم دلم میخواد اسپاینال بشم هم از بیهوشی میترسم و هم خاطره خوبی از بیهوشی ندارم.یه وقت اگه به هوش نیام چی؟؟؟؟!!!!!!!!!!وای خدا نکنه دختر گلم تنها نمیمونه.برام دعا کن زیاده زیاد.

راستی دیروز برات جشن سیسمونی گرفتم.

اینم کادوهایی که واست آوردن.البته خیلی شلوغ نبود حدود 22 نفر بودن: