نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

شهریور92

1392/7/14 2:42
نویسنده : اری✨💜
329 بازدید
اشتراک گذاری

20 شهریور چهارشنبه بود.

آخرشب و یهویی تصمیم گرفتیم با مامان زهره اینا بریم روستای ییلاقیه مادرجون اینا.

اونجا سرد بود و من مجبور شدم لباس بافتنی تنت کنم.رفتنی همش تو ماشین گریه کردی و هی این دست و اون دست چرخیدی البه که به غیر من و خاله کسی نمیتونست آرومت کنه .باباییتم که داشت رانندگی میکرد.

یه سفر کوتاه دو روزه بود ولی خوش گذشت جمعه شبم برگشتیم.

اینم عکسات:

 

آرنیکا گلی

مادرجونم اونجا نون میپزه.اینجا شما یکی از نونارو از دست خاله گرفتی و داری لیس میزنی که من سر رسیدم.

آرنیکا گلی

 

اینجام بابایی داره واسه خودش نون درست میکنه.نیشخندبرو تو کار مدلا.چشمک

 

اینجا هم طبق معمول دل درد داشتی و بابایی داره شکمتو ماساژ میده:

آرنیکا گلی

 

 

این دو عکسم با لباس بافتنی.افتاحییه لباس بافتنیهات تو تابستوننیشخند

 

آرنیکا گلی

آرنیکا گلی

 

تو این عکسم بیشتر از 10 ساعته که نخوابیدی و برخلاف همیشه که باید به زور بخوابونمت راحت بغل خاله جون خوابت بردههههههههه:

آرنیکا گلی

 

اینم منظره اونجا:

 

راستی برات گهواره خریدیم .پدرم درومد بسکه رو پا تکونت دادم .من از اول میخواستم بخرم بابا گفت یا تخت یا گهواره خلاصه عمه( ف)رو زحمت دایم رفت برات خرید.

یه گهواره صولتیه خوشمل.لبخند

اینم عکسش:

آرنیکا گلی

آرنیکا گلی

آرنیکا گلی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

صدف
27 شهریور 92 20:25
سلام
پس کو عکسا

سلام صدف جون .این وروجک مگه وقت میزارهههههه.
در اسرع وقت انشاالله