مولودی و عقد کنون.
سلام.
دخمل مامان 29 دیماه رفت مولودی عمه فخری.
عه راستی 26 هم بله برون حسین عمه بود.کشتی منو انقد اونجا گریه کردی.نمیذاشتی واسشون فیلم بگیرم.
بغله هیشکی نمیموندی .خاله لیلام حالش خوب نبود نیومده بود .طفلی مریضه .کلی هم بخاطر برادر کوچولوی دوست صمیمیش که فوت کرده گریه کرده بود.
.......................
عمه رفته خونه ی جدید.مبارکههههههههه.
من و خاله لیلا و مامانم و عمه مریم و مامان فاطی به اتفاق رفتیم اونجا.(مولودی)
لباس بافتنیه سفید خوشگلتم پوشیده بودی ولی نذاشتی برات عکس بگیرم تا میذاشتمت زمین گریه میکردی.
آرتین خاله مژگانم ماشالله واسه خودش دیگه مردی شده 4ماهش تموم شده.ولی نشد باهم براتئن عکس بگیرم.چون اونا زود رفتن.
2 بهمن هم رفتیم عقدکنون حسین.ایشالله خوشبخت بشن.
عکساشونو من گرفتم و شما هم خیلی اذیت شدی و گریه کردی ببخشید مامان جون.عمه گردنه ما حق زیاد داره .باید یه جوری اگه بتونیم جبران کنیم.