نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

22ماهگی

زیبای زندگی من ورود به 22 ماهگیت مبارکککککککککک دیگه خیلی خانوم شدی خیلی حرفارو قشنگ میزنی.. جمله هم زیاد میگی به بابا میگی امی دوس دارم.....یعنی امیر دوستت دارمممممم به خاله یه وقتایی میگی  لا   اونم بهت میگه بعله   کا  ... یه وقتاییم میگی آله عزم...یعنی خاله عزیزم.. یه کاری که خوب پیش نمیره سریع میگی ا بابا  ..یعنی ای بابا به مادرجون باباجون میگی ماجون و باجون  16 بهمن رفتیم تولد پارسا و زنعمو ...کلی بهت خوش گذشت.  نمیزاری یه کلمه دیگه بنویسم..فقط یادت باشه بعدا خودت پشیمون نشی که چرا نذاشتی برات بنویسم.از ما گفتن بود. یعنی عاشقتممممممممممممم منم حافظم ذغالی...
26 بهمن 1393

عکسهای 17 ماهگیت

من عاشق هردوتون  و عاشق این دوتا عکسیم که ازتون گرفتم               دوتا عکس هم از ماههای پیش برات میذارم. تو عکس زیر سه روز بود همش گریه میکردی دیگه داشتم از کوره در میرفتم هر کاری میکردم ساکت نمیشدی ..شیرم دیگه نمیخوردی..خلاصه دهنتو وا کردم دیدم چه خبره اون تو ..خونین مالین ..دوتا دندون اینجوری داشتی در میاوردی...دلم کباب شد..بمیرم برات   آخه نیگاه کن چه جوری ژست گرفتی واسه عکس. .حالا حقش هست گازت بگیرم. : شمال کذایی که اصلا خاطره خوبی ازش ندارم.....       آرنیکا عاشق برگهای پاییزیه..هروقت میریم بیرون کل...
30 دی 1393

.

نمیدونم این حس خوبه یا نه ولی دارم کم کم شبیه مامانم میشه. قوی ....پر از درد و ساکت.. الان میفهمم که مشکلات قبلا مشکل نبودن ...فقط  یه زنگ تفریح بودن... ازت متشکرم که منو قوی کردی دخترم... هر چی پیش میریم غمهای دلم بیشتر میشه... آدمای دور و برم نامهربونی میکنن.. ولی من خیلی قوی تر از قبلم.. اینها رو همه مدیون توام. دوستت دارم همه ی زندگی من  و سلامتیت بزرگترین آرزومه و چشم براه بزرگ شدن و قوی شدنتم. .. واقعا چشات آرامشی داره که تو چشمهای هیچ کس نیست.....                                       &nbs...
30 دی 1393

آیسان جونیییییییییی

  آیسان خانوم دختر خاله سمانه 18 دیماه 93 زمینی شد هورااااااااااااااااا شما یه دوست جدید پیدا کردی..آخجون خیلی نمکدونهههههههههههههه. مثل خودت یه عالمه هم مو دارهههههههههههه... عکسارو که آپلود کردم میذارم اینجا ...
23 دی 1393

از شیر بگیرم یا نهههههههههههه

سلامممم دخترم 20 ماهگیت مبارک دختر گلم 20 ماهه شد و من هنوز باورم نمیشه یه دختر کوچولو دارممممممممممم.با همه سختیاش چقد زود گذشت.. چند ماهه بنا به  دستور دکتر و بهداشت و مشاورت تصمیم به گرفتنت از شیر دارم. چون خیلی شیر میخوری و یکسره به من چسبیدی...میگن بعد یکسال روزی سه تا پنج بار باید شیر بخوری ...ولی شما روزی 30 بار میخوری...یعنی یک ساعتم نمیشه از آخرین شیر خوردنت بازم میای میگی میمی..جدیدا هم بسکه هی بهت گفتم شما دیگه بزرگ شدی الان نباید میمی بخوری حساس شدی با گریه میای و التماس کنان...میگم مامان من هنوز نگرفتم که تو اینجوری میکنی.. خلاصه بین وجدان و احساساتو مهر مادری و نظر دکتر و صلاح خودت در گیرممممممممم از ی...
23 دی 1393