تب

سلام عروسکم.

الان که دارم برات مینویسم ساعت ۳:۱۳صبحه دوشنبه ۳ ابانه..

تو تب ۳۹ درجه داری میسوزی..وا این موضوع از دیشب شروع شده.‌انقد حال جسمی و روحی خودمم خرابه که نگوووو..نگرانتم دیشب تا صبح شیاف گذاشتم.پاشویه کردم.‌استا دادم..بازم ۳۹۰۵تا ۴۰ تب داشتی و اصلا پایین نمیومد و من مستاصل..دم دمای صبح بابایی رو بیدار کردم.خاله لیلام از روز قبل چون خودمم مریض بودم پیشمون بود.

رفتیم کلینیک کودکان پگاه تو سیدخندان..خداروشکر خلوت بود..سریع معاینه شدی..دکتر نفهمید  مشکل چیه فقط سریع گفت باید تبت بیاد پایین..از روز قبلشم چیزی نخورده بودی و بالا اورده بودی.

آز خون و ادرار دادم برات.سرم هم داشتی.

نگهت داشتن تا تبت بیاد پایین..خلاصه با شیاف و بروفن و استا هم زمان...رسید به ۳۸۰۵..

گفت میتونین برید خونه ولی خیلی مراقب تبش باشید تا سه روز..اگه قطع نشد

باید بستری بشی..

دو شب خیلی سختی بود و هست.‌بابایی خیلی غصه خورد و نگرانته.بزور راضیش کردم بره بخوابه که صبح بتونه بره سرکار.‌خودمم سرمای شدیدی خوردم و حسابی افتادم ولی حال تو که خرابه اصلا خودمو یادم میره..‌الانم با کلی دارو و پاشویه باز تب داری..میترسم بخوابم یهو بالاتر بره..

توروخدا زود خوب شو مامانی..

خدایا هیچ بچه ای مریض نشه.‌..من از تب خیلی میترسم...

بابت تاخیرات این چندوقته هم مامی رو ببخش..‌تو زود خوب شو..قول میدم بیام و یه عالمه عکس و مطلب برات بذارم.

غلط املایی ها رم ببخش الان  با گوشی نشستم بالاسرت و اشک میریزم و مینویسم‌.

زود خوب شو خواهش میکنمممممم.ساعت ۴ صبح....۳۸۰۵ درجه تب