هفته23

                                            " 23 هفتگیت مبارک دختر نازم "

سلام سلام صدتا سلام. 

عزیزدلم امروز در 9 بهمن سال91 روزدوشنبه 23 هفته شده هوراااااااااااااااااا.

خوبی نازگل مامان ؟تکونات امروز کم شده!!!!!!!!!!!! فک کنم بیشتر خواب بودی.فقط صبحها که گشنه ای ماشاالله هزارماشاالله چنان مامانو لگدمال میکنی که نگو و نپرس. هههههههه

البته مامان عاشق لگداته.بیشتر و محکمتر بزن عشق مامان.

هنوز سر اسم به توافق نرسیدیم البته بابایی تارا صدات میکنه ولی من هنوز انگاری دلم نیست.خب چیکار کنم.؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

من دلم میخواد بین اینا باشه :

بنیتا

فرنیا

پانیذ

رونیکا

آدرینا

حالا ببینیم چی میشه.بهت خبر میدم نازگلم.

هنوز لباس ندارم شنبه عروسی دختر عمته !!!!!!!!!!!!!

آخ قربونش برم که صدای مامانی رو میشنوی لگدات دوباره شروع شد............ای جااااااااااااااااااااااان.

دخترم هنوز سیسمونی نداره!!!!!!!!!!

هم استراحت مطلقم هم هنوز سر رنگش تردید دارم.هم بابایی هی میگه زودههههههه واسه چی عجله میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بزار بعد عید.

نمیدونم والا چی بگم!!!!!!!!!!!

اینم یه نی نی خوشمل 23 هفته تو دل مامانش مثل شما:

شما تو این هفته:

دیگه 30 سانت شدی و حدود 500 گرم.رگهای خونی ریه ات به سرعت دارن کار میکنن تا شمارو برای اولین تنفس (وای قربون اولین نفس کشیدنت)آماده میکنن و میتونی عمل بلع هم انجام بدی و صداهای بلند اطراف رو هم کاملا میشنوی ولی نمیترسی.

ومن:

تهوع که کم و بیش کمتر شده ولی کمردرد و لگن درد دارم.بعضی شبا هم رگ پام میگیره یا پام خواب میره و گزگز میکنه.

راستی بابایی برات یه چیز خوشجل خریده .سری بعد برات عکسشو میزارم.

فعلا برم دیگه نمیتونم بشینم.درد دارم.

                                                 "بوس به لبای قند عسلت"