نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

هفته23

                                            " 23 هفتگیت مبارک دختر نازم " سلام سلام صدتا سلام.  عزیزدلم امروز در 9 بهمن سال91 روزدوشنبه 23 هفته شده هوراااااااااااااااااا. خوبی نازگل مامان ؟تکونات امروز کم شده!!!!!!!!!!!! فک کنم بیشتر خواب بودی.فقط صبحها که گشنه ای ماشاالله هزارماشاالله چنان مامانو لگدمال میکنی که نگو و نپرس. هههههههه البته مامان عاشق لگداته.بیشتر و محکمتر بزن عشق مامان. هنوز سر اسم به توافق نرسیدیم البته بابایی تارا صدات میکنه ولی من هنوز انگاری دلم نیست.خب چیکار کنم.؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! من دلم میخواد بی...
9 بهمن 1391

هفته 22

سلام پرنسس مامانی و بابایی.چطوری دخمل طلام؟ امروز دوشنبه اولین روز از 22 هفتته .22هفته شدی گل خانوم مبارکههههههههههه. کلی تکونات زیاد شده و مامان داره کیف میکنه حسابی..........لگد مالم کن مامانی 4 ماهه دیگه بیشتر وقت نداریا.!!!!!!!!!!!!!!از ما گفتن بود.ههههههه   مامانت دوباره سرما خورده.واییییییییییییی!!!!!!!! یه سره آب چشمو دماغش سرازیره.سردردم که نگوووووو!!!!!.بیحالم که هستم.البته 5 روزه که اینجوریم.                                                                 &nb...
2 بهمن 1391

هماتوم

نخواستم تو مطلب قبلی ناراحتت کنم توی همون سونو که فهمیدیم شما چی هستی.دکتر گفت:وجود چند هماتوم.البته خودمم دیدم.بعدا هم سی دیشو تو خونه نگاه کردم راست میگفت.منم که اصلا نمیتونم نگرانیمو پنهان کنم تابلو!!!! فوری بابایی گفت:مگه دختر نمیخواستی پس چرا ناراحتی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! دیگه مجبور شدم جوابو بهش نشون بدم. خلاصه تا صبح صبر کردم.صبحی خاله سهیلا گفت بااستراحت خوب میشی و کلی بچه های سایت دلداریم دادن ولی طاقت نیاوردم.رفتیم پیش حجتی. حجتیم با همون خونسردی همیشگیش گفت احتمالا سنگین بلند کردی یا ترسیدی.جفتت نشتی داره. داره خونریزی میکنه ولی چون وزن بچت خوبه فعلا مشکلی نیست ولی باید فقط استراحت کنی تا جذب بشه وگرنه تو دردسر میافتی. این همه من م...
2 بهمن 1391

سلام دخمل طلام.

دیروز 17 دی با بایی و خاله لیلا رفتیم سونوی لاریجانی توی قائم مقام.  بماند که کلی معطل شدیم ومن باباییتو آورده بودم که شمارو ببینه و دکتر نذاشت بیاد تو .(بچم کلی خورد تو ذوقش الهی بگردم.) آخه دکتر لاریجانی نبود بجاش دژم بود چقدم بد اخلاق.ایییییییییییییییی. منکه چیزی از رو مانیتور متوجه نشدم.ولی گفت شما دخملی .دخمل گلی دخمل طلا. هورااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!! آخ جون من وباباییت عاشق دختریم.بالاخره دونه ی سیبم تبدیل به یه سیب خوشمزه شدو سر شو آورد بیرون. پرنسسم خوش اومدی به این دنیای قشنگ . مهمترین نکته این هفته این بود که: 20 هفته تمام شد یعنی نصف راهو باهم طی کردیم.باید جشن بگیریم.هورررررررررررااااااااااااااا. &nb...
2 بهمن 1391

عمه مریم رفت و همایش پدران مادران.

24 آذر روز جمعه بود بالاخره عمه مریم رفت سر خونه زندگیش .یه ناهارم تو فشم به همه دادن.خداروشکر.ایشاالله که خوشبخت بشن.تو هم براشون دعا کن .                                                      راستی مامانی یادم رفته بود بهت بگم با خاله تو دیماه رفتیم همایش پدران و مادران بیمارستان آتیه.کلاس آموزشی بارداری و شیردهی بود کلی از دوستای نینی سایتیمم اونجا دیدم:خاله سهیلا.خاله رها.خاله درسا.خاله نازیلا.خاله یسنا و خاله فسقلی که دیدمش ولی نشناخت منو. خاله سهیلا (رییس)زحمت کشیده بود برای نی نی ها کادو خریده ...
2 بهمن 1391

دخملم بامن قحره؟

امروز 20 هفته شما تموم شد رفتی تو 21. از صبح دلم گرفته بود تا آخر بعدازظهری سر یه حرف الکیه خاله که اصلا هم مهم نبود زدم زیر گریه.حالا گریه نکن کی گریه کن. بعدشم داشتم با مامانم حرف میزدم که دوباره گریه ام گرفت.(ای بابا) گلاب به روت انقد گریه کردم که دیگه بالا آوردم و اونوقت نشستم سر جام!!!!!!!!! تورو خدا ببخش مامانی .میدونم اذیت شدی.ولی دست خودم نبود مامانو حلال کن . تا سه ساعتم دیگه تکون نخوردی الهی فدات شم قحر کرده بودی عزیزم؟هی گفتم ببخشید معذرت میخوام برات شعر خوندم دیدم نخیر خودتو سفت کرده بودی یه گوشه و تکون نمیخوردی !!!!! شبشم بابایی اومد منو خاله رو برد خونه بابام.چون میخواست بره آش نذری بعدشم کوه. انقد ناراحت بودم که...
2 بهمن 1391

تولدم مبارک

سلام مامان قشنگم.                                 18 مهر تولد مامانیت بود.مامانی امسال رفت تو 30 سال.و شما نی نی خوشمل من الان تقریبا یک ماه و نیمه هستی و تودل مامانی جا خوش کردی. کی میشه این 8 ماهم تموم بشه و بیای تو بغلمو یه گالمه ماچ آبدارت کنم!!!!!!! امسال بر خلاف سالهای قبل تولد نگرفتیم ولی مامانم اینا شبش اومدن خونمون.خاله برام کیک گرفت ومامانم یه بلوز.باباییتم یه گوشی موبایل و مقداری هم نقد.  فرداشم خاله الهه(دوست جونیم)که 13 ساله باهمیم و خیلی ماهه با کیک و گل و یه گردنبند اومد .عمه مریمم همون موقع با یه ساعت طلایی رسید. شیشیک...
26 دی 1391

هفته 19

91.10.13 عزیزم این هفته شما رفتی توی 19 هفته.تهوع مامان خیلی کم شده.ولی بجاش کمردرد و لگن درد و سوزش معده دارمممممممممممممم....... اونم شدید!!!!!!!!!! یکشنبه 17 دیماه قراره با بایی و خاله لیلا بریم سونوی سلامت جنین و بفهمیم بالاخره شما نخودچیه مامان پسملی یا دخملی؟؟؟؟؟؟ نخودچی جان:حدود 15 سانت و 260 گرم شده.یعنی اندازه یه کدو سبز .نه من کدو دوست ندارم.اندازه یه موز متوسط بهتره.(آخ جون موز!!!! بخورمت مام                            مغز کوچولوی شما در حال ساختن قسمتهای ویژه ای برای بخشهای : چشایی بویایی لامسه بینایی و شنوایی شماست. ...
26 دی 1391

18 هفته

عزیزدل مامانش رفت تو 18 هفته. تو این هفته رفتم پیش یه دکتر جدید.دکتر مژگان حجتی .اولش از تو نی نی سایت پیداش کردم بعدش یه کم تحقیق کردم دیدم تو بیمارستانه خاله الهه اینام هست و خیلی تعریفشو میکنن.و خاله شناخت کامل ازش داره . دکتر مهربون و صبور و مومنیه توی ساسان و عرفان و قمر بنی هاشم و مصطفی خمینی هم جراحی میکنه. احتمالا دیگه پیش همین میرم.فکر کنم دعاهای تو واسه مامانی گرفت. راستی خاله الهه صفراشو در آورده و الان تو مرخصیه طفلکی خیلی اذیت شد.   نخودچی جان:این هفته14 سانت و 220 گرم شده و حرکت دست و پاهاش بیشتر شده.                               &nbs...
26 دی 1391